باسمه تعالي
غدير، بزرگترين عيد همه اديان الهي
"اليوم اکملت لکم دينکم و اتممت عليکم نعمتي و رضيت لکم الاسلام دينا"(1)
عيد غدير را که در روايات اسلامي به عيد الاکبر (بزرگترين عيد) تعبير شده است، ميتوان به بزرگترين عيد تمام اديان الهي تعبير کرد، چرا که حاصل زحمات تمام فرستادگان الهي، در اين روز به نتيجه رسيده است.
آنگاه که نوح نبي (عليه السلام) بر مردم نازل شد، دين خود را به آنها عرضه داشت و فرمود: "خداوند شما را به اين دين فرا خوانده است؛ اما بدانيد که بعد از من پيامبري خواهد آمد که آيين او کاملتر است، پس به او بگرويد و آگاه باشيد که کاملترين دين، نزد آخرين فرستاده خداست." همين طور ابراهيم، موسي و عيسي (عليهم السلام) آمدند و به تدريج، دين خدا را کامل نمودند و وعده به کاملترين دين، يعني دين آخرين رسول الهي، دادند.
حال اسلام بر مردم نازل شده است و دين به آخرين مرحله کمال رسيده و حاصل تلاش تمامي پيامبران الهي در اسلام متجلي شده است. پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در طول 23 سال با زحمت و تلاش فراوان، آن را به بار نشانده و برابري و برادري را در بين تمام مسلمين جاري نموده است. او اينک براي زيارت خانه معبود رهسپار ميشود و مسلمين را از هر رنگ و نژاد، براي حجة الوداع که آخرين حج اوست، فرا ميخواند.
مردم، دوشادوش حضرت، حج بجاميآورند و آخرين صحبتهاي ايشان را از زبانشان ميشنوند. در راه بازگشت جبرئيل بر حضرت نازل ميشود: "يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليک من ربک" پيامبر که به نفاق عدهاي از همراهان خود از طريق وحي الهي(2) آگاه بود، از برخورد آنان بيمناک شد.
در اين هنگام جبرئيل امين براي دومين بار نازل شد: "يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليک من ربک" رحمة للعالمين (صلي الله عليه و آله و سلم) هراسناک از دلهاي مريض و ايمانهاي سست تازه مسلمانان، راه تازهاي ميجست که جبرئيل براي سومين بار نازل شد: "يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليک من ربک فان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله يعصمک من الناس"(3)
اين چه پيامي است که اگر به مردم ابلاغ نشود، رسالت به انجام نرسيده است؟
پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) که هم داراي مقام نبوت و هم داراي مقام رسالت ميباشد، در اين آيه با عبارت "يا ايها الرسول" مورد خطاب قرار گرفتهاند که بيان گر آن است که در اينجا مقام رسالت آن بزرگوار مورد نظر است. از طرفي "فما بلغت رسالته" نشانگر آن است که انجام ندادن اين عمل و نرساندن اين پيام از طرف خداوند، سبب عدم انجام وظيفه رسالت آن حضرت ميشود.
در ادامه آيه، خداوند به قلب نوراني پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) اطمينان ميدهد و ميفرمايد: "و الله يعصمک من الناس" خداوند تو را از آسيب مردم حفظ ميکند. مراد از آسيب مردم، آسيب جسمي، مالي و... نيست؛ چرا که پيامبر هيچ گاه در ميادين جنگ هراسي به دل راه نميداد و زندگاني آن حضرت، سراسر گواه اين مطلب است که در تمامي جنگها، رسول اکرم حتي يک قدم هم به عقب بر نداشت.
حتي در جنگ احد بعد از اين که به ظاهر، مسلمانان شکست خوردند و سپاه اسلام از هم گسست، آن حضرت همچنان در برابر مشرکين ميجنگيد. به علاوه خداوند نه تنها رسول اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) بلکه تمامي رسولان خود را اين گونه توصيف مينمايد: "الذين يبلغون رسالات الله و يخشونه و لا يخشون احدا الا الله، کساني که رسالت خداوند را ابلاغ مينمايند و از او ميترسند و از هيچ کس غير او نميهراسند."(4)
پس هراس آن حضرت به خاطر آسيب ديدن اصل دين، توسط مردم و به خاطر جهل آنان بود و اين، بشارت خداوند براي غلبه بر جهل مردم بود؛ همانگونه که به موسي (عليه السلام) نيز فرمود: "لا تخف انک انت الاعلي"(5)
پس پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) در موضع غدير توقف ميکنند. آنان که جلوتر رفته بودند را فرا ميخوانند و صبر ميکنند تا افرادي که هنوز نيامدهاند به آنان ملحق شوند. پس به بالاي بلندي ميروند و خطبهاي ايراد ميکنند:
"خداي را سپاس ميگويم و بر بندگي خود و پروردگاري او اقرار ميکنم. جبرئيل تا کنون سه بار بر من نازل شده است و از جانب پروردگار مرا امر نموده که در اين زمين بر پاي بايستم و رسالت او را به پايان برم. آيا من ولي شما بر شما نيستم؟" همگان پاسخ دادند:"آري." و حضرت ادامه داد: "آيا من پيامبر و رهبر شما نيستم؟" و باز همه سر به تعظيم خم ميکنند. آنگاه حضرت دست علي بن ابيطالب (عليه السلام) را گرفته و بلند ميکند و ميفرمايد: "من کنت مولاه فهذا علي مولاه، هرکه من ولي و سرپرست اويم، پس علي سرپرست و ولي اوست."
سپس مردم در محل خيمهاي که به امر پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم)، برپاگشته بود؛ بر علي (عليه السلام) وارد شدند و به ايشان تهنيت گفتند و آن حضرت را امير المؤمنين خطاب نمودند؛ که مورخين عده آنان را تا 120,000 نفر ذکر کردهاند.
در آن هنگام اين آيه نازل شد: "اليوم يئس الذين کفروا من دينکم فلا تخشوهم و اخشون اليوم اکملت لکم دينکم و اتممت عليکم نعمتي و رضيت لکم الاسلام دينا، امروز کافران از دين شما مأيوس شدند؛ پس، از آنان نترسيد و از من بهراسيد. امروز دين شما را کامل نمودم و نعمت خويش را بر شما تمام، و براي شما به اسلام به عنوان دين راضي شدم (راضي شدم که اسلام دين شما باشد)."(6)
در قرآن کريم واژه "اليوم و يومئذ" بيشتر براي معاد به کار برده ميشود؛ ولي در اين آيه در باره ظهور امامت به کار رفته است. از آن جايي که قرآن مطالب مهم را با لفظ "الا و اليوم" آغاز ميکند، معلوم ميشود که خبر بسيار مهمي در اين آيه وجود دارد که دوبار در آن کلمه اليوم استفاده شده است و آن خبر مهم، همانا تعيين سرپرست براي امت اسلامي، پس از پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) ميباشد.
اين اتفاق مهم، باعث مأيوس شدن کفار شد. دشمنان اسلام ميگفتند: "نتربص به ريب المنون"(7) ما مرگ پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) را انتظار ميکشيم تا با مرگ او بساطش برچيده شود؛ چرا که با کتاب و قانون ميتوان مبارزه کرد و آنرا مطابق ميل خود و بر خلاف نظر خداوند، تفسير نمود؛ اما با اين رهبر الهي نميتوان به مقابله پرداخت. لذا واقعه غدير خم که ادامه رهبري امت اسلامي را براي شخصي با داشتن خصائص شجاعت، درايت و صبر و پايداري همانند پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) اعلام ميدارد، اين تنها اميد کافران را نيز به يأس بدل کرد؛ و بعد از پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) جانشيني الهي از جانب خداوند براي ادامه راه او و سرپرستي مسلمين تعيين نمود.
در قسمت بعدي آيه، از کامل شدن دين و تمام شدن نعمت سخن به ميان آمده است. منظور از نعمت در اين قسمت آيه، نميتواند نعمتهاي مادي باشد؛ چرا که نعمتهاي مادي هنوز هم جاري هستند و چيزي نيستند که تمام بشوند و هر روز و هر لحظه، از جانب خداوند، بر مخلوقات نازل ميشوند و نميتوان در باره آنها کلمه تمام کردن نعمت از جانب خداوند را به کار برد. پس نعمتي ديگر (و به مراتب بالاتر و مهمتر از نعمتهاي مادي) مورد نظر آيه است.
بر طبق واقعه غدير، همانا آن نعمت، چيزي جز نعمت ولايت و امامت نيست. خداوند نيز در قرآن نعمت رسالت و نعمت امامت را به عنوان برترين نعمتهاي خويش ستوده و اصطلاح منت (نعمت سنگين و طاقت فرسا که حمل و هضم آن دشوار است) را براي آن دو نعمت به کار برده است. "لقد مَنّ الله علي المؤمنين اذ بعث فيهم رسولا من انفسهم، همانا خدا بر مؤمنين نعمتي سنگين عطا نمود آن هنگام که از بين آنان رسولي را مبعوث کرد."(8)
"و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض ونجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين، ما اراده کرديم که بر آناني که در زمين ضعيف شمرده شدند، نعمتي سنگين بدهيم و آنان را امام قرار دهيم و وارثان زمين."(9)
و در نهايت اينکه زحمات تمام پيامبران پيش از اسلام و زحمات 23 ساله پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) در روز غدير به بار نشست و حجت خداوند بر انسان تمام شد.
از لحاظ روايي نيز ذکر اين نکته ضروري است که در طول تاريخ اسلام، کمتر واقعهاي سندي به محکمي سند غدير دارد.
مسعود ابن ناصر سجستاني در کتاب ولايتکده که 17 جلد است اين حديث را از 120 نفر نقل کرده است.
محمد ابن جرير طبري در کتاب رد علي الخرقوضيه از 75 طريق، ابن عقده در کتاب ولايت، حديث را از 125 راوي بيان داشته است.
از ابوالمعالي جوني نقل است که او بيان داشته است: "در بغداد در دکان صحاف، کتابي ديدم که روايت غدير را در آن جمع آوري کرده بود و بر پشتش نوشته شده بود: «جلد 28 از طرق حديث من کنت مولاه»."
سيد مرتضي نيز در کتاب شافي بيان داشته است که "ما هيچ فرقهاي از فرق اسلامي را نديدهايم که منکر اصل حديث غدير باشد."
و در نهايت کتاب ارزشمند الغدير تأليف علامه اميني، جامعترين دائرة المعارف براي اسناد روايت غدير ميباشد.
در روايتي در صحيح مسلم به نقل از طارق بن شهاب آمده است: جمعي از يهود به خليفه دوم گفتند: اگر بر ما قوم يهود چنين آيهاي نازل ميشد (اليوم اکملت لکم دينکم و اتتمت عليکم نعمتي) و ما ميدانستيم که در چه روزي نازل شده است، حتما آن روز را عيد قرار ميداديم.
پس بر ماست بزرگداشت اين عيد بزرگ.
اللهم عجل لوليک الفرج و العافية و النصر و اجعلنا من خير اعوانه و انصاره
و شيعته و المستشهدين بين يديه
منابع:
الغدير، تفسير الميزان، شرح آيت الله جوادي آملي بر ماجراي غدير، حق اليقين (علامه مجلسي)
پاورقيها:
1. سوره مائده، آيه 3.
2. سوره توبه، آيه 101.
3. سوره مائده، آيه 67.
4. سوره احزاب، آيه 39.
5. سوره طه، آيه 68.
6. سوره مائده، آيه 3.
7. سوره طور، آيه 30.
8. سوره آل عمران، آيه 164.
9. سوره قصص، آيه 5.